مقالات متفرقه

نسبت عرفان و قدرت

شاید انتظار شما به عنوان خواننده این مطلب این باشد که اگر نمونه های بیشتری از قدرت های خارق العاده و شرحی از کم و کیف آن ها در ذیل تقسیم بندی مذکور بیان می شد، این نوشته جذاب تر می نمود. منتهی بیان این تقسیم بندی آن هم با این درجه از اختصار، نه فقط به خاطر کم بودن مجال برای این نوشته است؛ بلکه بیان بیش از حد نمونه های عجیب و غریب، از قدرت های ماورایی که اغلب در نوشتارهای این چنینی آورده می شود، بیشتر داستان واره ای است که پس ازپایان مطلب، تنها برای دقایقی خواننده را سرگرم می نماید و قوه تحلیلی برای مقابله با این آسیب در حوزه معنویت و عرفان به دست نمی دهد. بنابراین در ادامه نکاتی را برای بصیرت بخشی در این حوزه یادآور می شویم:

 نکته اول: یکی از مهمترین نکاتی که باید به آن توجه نمود آن است که: هدف عارفان الهی از سیر و سلوک به سمت خدا دستیابی به نیروهای خارق العاده نیست.

متاسفانه در بسیاری از کتبی که پیرامون زندگی اولیا الهی نوشته می شود و حتی در بیان سیره ائمه (علیهم السلام) برای آن که مقام والای این بزرگواران را تبیین کنند، تنها به بیان صدور کشف و کراماتی از این عزیزان اکتفا می نمایند؛ در حالی که تنها هدف والای آنان رسیدن به مقام عبودیت خداوند است. این بیانات غلط موجب شده تا در افکار عمومی ملاک تقرب به خداوند بسته به میزان دستیابی و صدور قدرت های خارق العاده از یک فرد تلقی شود. به بیان دیگر عرفان مساوی با قدرت پنداشته شود؛ و روشن است که این پندار زمینه ساز افتادن افراد در تار عنکبوت عارف نمایان منحرف است؛ چرا که همانطور که خواندید، قدرت های ماورایی گاه آبشخوری غیرالهی دارند.

با دقت نظر در آیات قرآن نیز می توان فهمید که هدف خلقت انسان تنها عبودیت خداوند است، نه دستیابی به نیروهای عجیب و غریب. بنابراین حتی درمورد نیروهای ماورایی که دستیابی به آن ها مستلزم کار حرامی هم نباشد، باز هم اتلاف نمودن عمر گرانبها برای این منظور از نگاه عقل و شرع مذموم است. چنان که دیده می شود گاهی مرتاضی برای آن که بتواند با قدرت نگاهش، قطار در حال حرکت را متوقف کند، ۷۰ سال سخت ترین ریاضت ها را متحمل می شود و تنها سودی که به دست می آورد ایجاد هیجان و سرگرمی موقتی برای سایر انسان ها است.

 

نکته دوم: برای بیان این نکته نیاز به یک مقدمه کوتاه است، و آن این که: انجام یک عمل خارق العاده ممکن است از منابع مختلفی سرچشمه گرفته باشد. بنابراین لزوما مشابه بودن نوع عمل دلالتی بر یکسان بودن منشاء صدور آن ها ندارد. برای روشن تر شدن این نکته آن را در قالب یک مثال توضیح می دهیم. به عنوان مثال قدرت ذهن خوانی (خواندن افکار) ممکن است از کانال امداد الهی اتفاق بیفتد، چنان که در احوالات اولیاء موارد اینگونه زیاد مشاهده می شود، و یا این قدرت از طریق قابلیت های فرامادی انسان همچون تله پاتی حاصل شود و یا از طریق ارتباط با شیاطین این عمل صورت گیرد.

حال با توجه به این مقدمه میتوان این نکته را تذکر داد که ملاک تشخیص مدعیان دروغین معنویت با رهروان حقیقی این مسیر در نوع کارهای خارق العاده صادره از آنان نیست. یعنی نمی توان گفت اگر شخصی فلان قدرت را از خود صادر نمود پس حتما انسانی الهی و یا شیطانی است. چرا که همانطور که بیان شد ممکن است دستیابی به یک نیرو از مسیرهای مختلفی حاصل شده باشد.

در این جا ممکن است این سوال به ذهن برسد که اگر صدور اعمال خارق العاده و نوع این قدرت ها نمی تواند کمکی به تشخیص عارف نمایان از عارفان به ما بنماید پس ملاک تشخیص چیست؟ در جواب باید گفت: طبق آموزه های عرفان اسلامی، ملاک اصلی تشخیص در این زمینه پایبندی فرد به شریعت اسلامی است. البته منظور ما از پایبندی به شریعت، تنها التزام عملی به احکام اسلامی نیست بلکه در یک معنای گسترده­تر شامل اعتقاد به مبانی اعتقادی و التزام به اخلاق اسلامی نیز می شود.

 

نکته سوم: نکته پایانی و شاید مهم ترین نکته که با توجه به آن می توان در برابر مدعیان دروغین عرفان به آن احتجاج نمود، در یک جمله طلایی خلاصه می شود و آن این که: انجام کارهای خارق العاده دلیلی بر حقانیت اعتقادات یک فرد نیست. برای تبیین بهتر این مطلب بد نیست به یک نکته کلامی در مباحث اعتقادات توجه داده شود که: انجام معجزات به دست پیامبران (ع)، تنها دلیلی برای اثبات رسول بودن آنان است نه حقانیت محتوای پیامشان. به عنوان مثال پیامبری مانند حضرت صالح (علیه السلام) برای اثبات مطلب حقی همچون یگانگی خداوند نمی توانست به معجزه خود یعنی خارج کردن شتر از دل کوه تمسک کند، بلکه این معجزه تنها نشانگر آن است که وی فرستاده خداوند است.

 

با توجه به نکات بیان شده می توان یک نسخه کاربردی در اختیار افراد قرار داد که بتوانند همچون سنگ محکی، طلای اصیل را از بدل تشخیص دهند. بدین صورت که اگر در طول مسیر معنوی خود به افرادی برخورد نمودید که امور خارق العاده ای از آنان صادر می شد و مدعی راهبری عرفانی بودند، باید از دو فیلتر عبور داده شوند: اول پایبندی عملی آنان به شریعت و دوم بررسی و تطبیق آموزه های آنان با مسلمات دین، که در اکثر موارد مدعیان دروغین از همان فیلتر اول نیز نمی توانند عبور نمایند. بنابراین حتی اگر فردی آن قدر قدرت داشت که می توانست سر خود را از بدن جدا نموده و دوباره بر سرجایش قرار دهد و زنده بماند، عجیب بودن این عمل نباید ما را قانع کند که این فرد را از دو فیلتر بیان شده عبور ندهیم؛ و باید اولا سلوک دینی فرد مورد بررسی قرار گیرد و ثانیا آموزه های او را با مسلمات دینی و از کانال مجتهدان دین بررسی نمائیم.

دکمه بازگشت به بالا